به گزارش راسخون به نقل از خبرگزاری رسا، هر از گاهی یک حادثه از دل امر به معروف و نهی از منکر بیرون می‌زند که بسیار دلخراش و وحشتناک است و طوری جلوه می‌کند که می‌تواند جرأت این فریضه مهم را از خیلی‌ها بگیرد.

در سالیان اخیر که چه ناهیانی منکری جان خود را در این راه دادند و به شهادت رسیدند؛ مثل شهید علی خلیلی، جوان طلبه ۱۹ ساله‌ای که شاهرگش را در این را ه می‌دهد و پس از سه سال ناراحتی و رنج بیماری که از ضربه چاقو به گردنش کشید به شهادت می‌رسد.

نمونه دیگر شهید مسعود مددخانی است که در سال ۷۴ و در ۲۷ سالگی از طرف ستاد امر به معروف و نهی از منکر برای ماموریتی در مبارزه با اشرار عازم می‌شود. مددخانی در خیابان ابوذر محله فلاح با اشرار و عاملان پخش مواد مخدر در یک ساختمان نیمه‌کاره درگیر می‌شود و آن‌ها ناجوانمردانه با میله به کمرش می‌کوبند و او از ارتفاع ۱۶ متری ساختمان به زمین پرتاب می‌شود و با ضایعه نخاعی روبه رو می‌شود؛ وی ۱۹ سال بعد در سال ۹۳ به فیض شهادت می‌رسد.

چند وقت پیش هم در یکی از شهر‌های استان گیلان خانم محترم و محجبه‌ای که با صحنه‌ای ناهنجار و خلاف شرع و عرف مواجه می‌شود و به خاطیان تذکر می‌دهد که آن‌ها هم با هل دادن و وارد آوردن ضرباتی به وی پاسخ امر به معروف و نهی از منکر او را می‌دهند.

اخیرا هم در کرج طلبه جوانی که به چند تن از اراذل تذکر محترمانه‌ای می‌دهد با صحنه وحشتناک خرد شدن صندلی بر سرش مواجه می‌شود و دچار آسیب‌های دیگری نیز در ناحیه پهلو می‌شود.
 

به کجا چنین شتابان

معلوم نیست که جامعه اسلامی درحال رفتن به چه سمت و سویی است که وقاحت برخی به حدی رسیده که می‌خواهند به راحتی هر منکری را مرتکب شوند و کسی هم نباید حتی با زیان ملایم متعرضشان شود! از آن بدتر اینکه با بی‌شرمی و بی رحمی و چه بسا عقده‌هایی که در وجودشان ریشه دوانده اینگونه به جان آمران به معروف و ناهیان از منکر بیفتند.

به نظر می‌رسد که در این اوضاع جای خالی برخورد قاطع نیروی انتظامی و قوه قضاییه محسوس است. می‌طلبد که نهاد‌های مربوطه با جدیت به این مسائل بپردازند و بدون اغماض و معطلی بی‌مورد، اشدّ مجازات را با چنین هنجار شکنانی به اجرا بگذارند و این مجازات هم علنی کنند تا درس عبرتی برای کسانی باشد که به راحتی‌ها حرمت‌ها را زیر پا می‌گذارند و توقع هم دارند که کسی به آن‌ها نگوید که بالای چشمتان ابرو است!